silk girl

ساخت وبلاگ

دخترم ،‌  در 17 بهمن ماه 1392 به دنيا قدم گذاشت .
 يه صبح زیبای نورانی در زمستانی درخشان ... دختری از جنس عشق ،‌ به زندگي ام رنگي تازه زد .
و من مادر ناميده شدم . به خاطر وجود تو مادر شدم و لبريز از عشق .
 تو گريه مي كردي و من با تمام وجودم ،‌ با تمام ذرات وجودم ،‌ خدا رو شكر مي گفتم .
و چقدر ساده و بي اندازه دوست داشتني ... شدي تمام دنياي من
دخترکم ،‌ دقايق و ساعات و روزها ميگذرند و همه آرزوهايم را ، تمام اميدهايم و تمام دعاهايم را براي تو به يادگار مي گذارم .
برايت از يگانه بي همتا خواستارم : ايمان ،‌ سلامتي ، ‌سعادتمندي ، موفقيت خوشبختي و عشق
و خداوند با تولد تو یگانه دختر ،‌ نعمت را برما تمام كرد ..
زمستان داشت نفس هاي آخرش رو مي كشيد ..
 بهار اون سال ،‌ 42 روز زودتر به خونه ما رسيد . همه جا بوي بهار گرفت . همه ما بوي بهار گرفتيم .
بهاري كوچك با مهرباني اي بزرگ .. رنگين كماني از شور زندگي
 مهربان دختر من ، ملودی نام گرفت . ملودی يعني نت و نبض زندگی ، ملودی يعني آوای خوش ،‌ يعني ترانه زندگي یعنی همه صدا و نغمه های خوش ، يعني اميد يعني همه چيزهاي زيبا و دوست داشتني هستي . ملودی،‌ دختر كم تمام خوبي هاي دنيا رو برايت آرزومي كنم .. دوستت دارم .
مادرت شهرزاد

 

silk girl...
ما را در سایت silk girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad melody92 بازدید : 77 تاريخ : دوشنبه 9 آذر 1394 ساعت: 10:39

سلام عزیزم بهترین تصمیم زندگیمونو با پدرت تو سال 91 گرفتیم یعنی تصمیم بچه دار شدن و داشتن عزیزی چون تو ، مامانی امروز با بابا رفتیم دکتر ،اول  دکتر یه سری تست غربالگری برات نوشته بود که انجام دادیم البته خود این تست ماجرا داشت خیلی اذیت و ناراحت شدیم چون جواب تست رو اشتباه بهمون داده بودن و می گفتند بچه مشکل داره و باید سقط بشه خیلی گریه کردم و عصبی شدم ، توی همون حال رفتم و به پیشنهاد بابت خوابیدم و به خدا توکل کردیم  ، من که خواب بودم بابای مهربون و با هوش ساعتها توی اینترنت سرچ کرده بود و با نتیجه تطبیق داده بود و چیزی رو که دکتر ها متوجه نشدن بابات متوجه شد و منو  ترو به یاری خدای مهربون نجات داد صبح بیدار شدم گفت این تست قبلی و اشتباه شده با هم رفتیم آزمایشگاه و مشخص شد که اونا اشتباه کردن و  نی نی من کاملا سالمه و هیچ مشکلی نداره خدا رو شکر کردیم و نتیجه رو بردیم پیش دکتر برای گذراندن مرحله بعدی ، خانم دکتر سنوی تعیین جنسیت برات نوشت سنو رو انجام دادیم همنو که دوست داشتیم خدا برامون رقم زده بود فرشته ایی از بهشت ، یه دختر کوچولوی ناز ، عزیزم خیلی خوشحالیم ، تازه از امروز کارامون شروع می شه مثلا یکیش تعیین یک اسم عالی که به پرنسس کوچولومون بیاد هر روز 20 تا 30 برگ اسمو هی می گشتیم و دوباره از اول همونارو می گشتیم هیچ کدوم از اسم ها برامون جالب نبود ، تا بلاخره یه روز که سر کار بودم داشتم یکی از آهنگهای ساز سه تار رو گوش می دادم(( اخه مامانی سه تار کار می کنه )) که به یه قطعه ملودی خیلی جالب و خوش نوا برخوردم همونم شد پایه برای اسم تو ملودی زنگ زدم به بابا گفتم اسمش ملودی باشه بابای خوش سلیقه فورا گفت عالیه ، البته خاله شتاو نیز این اسم رو خیلی دوست داشت و تا گفتم گفت عالیه حتما اسمشو همین بزار ، مبارک پرنسس کوچولوی من ملودی عزیزم ، بعدا فهمیدم که ارش خواننده بین المللی نیز یه ترانه به اسم ملودی برای دخترش خونده (( آخه اسم دختر اونم ملودی )) که آهنگم برات می زارم که بعد ها گوش کنی نازننینم

silk girl...
ما را در سایت silk girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad melody92 بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت: 13:16

سلام عزیزم فرشته آسمانیم اولین روزی که تو به جمعمون پیوستی و فهمیدم که تو رو باردارم بصورت خطی خیلی کمرنگ روی ببی چک بود ، یادم که بابات خواب بود از فرط خوشحالی و شعفی که داشتم پریدم رو تخت بابات از خواب پرید با خوشحالی گفتم آرزومون براورده شده نی نی کوچولو تو راه با خوشحالی شروع کردیم  رو هوا پریدن وشکر کردن از خدای مهربون که بهمون نظر لطف داشت . انشا ء ... ا همیشه خوش و سلامت و موفق باشی عزیزم

silk girl...
ما را در سایت silk girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad melody92 بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 3 آذر 1394 ساعت: 13:22

نی نی عزیزم از اولین روز بارداری هر روز تو اینترنت بودم هفته به هفته تغییراتت رو مطالعه می کردم که چه تغییری کردی و  چه چیزای بخورم که برای رشدت خوب باشه و اینکه روحیت خوب باشه انچه که فکر شو نمی کنی عزیزم پیدا کردم و تناول نمودم که تو از لحاظ بینه قوی باشی و از لحاظ روحی هم  هر روز با هم قران می خونیدم ، آهنگ گوش می دادیم ، نماز میخونیدم و شیطنت می کردیم از زبان تو با بابات حرف می زدم و شیطنت  می کردم از زبان تو شعر می خوندم برای بابات ، عزیزم خیلی سالم و سلامت بودی هر هفته بعضی اوقات هر ماه دکتر بودم و سلامتیت رو چک می کردم ،  یادم در دوران بارداریم خیلی سنگین شده بودم و  نمی تونستم  زیاد راه برم  به کمک بابات توی خونه جا بجا می شدم و 2 ماه اخر حالم  زیاد خوب نبود نمی تونستم  دیگه تحمل کنم  نمی تونستم بخوابم ولی با اون وضع باورت نمی شه هر روز صبح ساعت 5 با بابای مهربونت می رفتیم بیرون تو اون سرمای زمستون با ماشین دور می زدیم یادمه یه روز صبح تو اون تاریکی پدرت رو جریمه کردن چرا که کمربند ایمنی رو نبسته بود کلی به اینم خندیدیم و برامون خاطره شد ، شعرها و طنز هایی از اینترنت می گرفتم و از زبان تو و با زبان بچه گانه برای بابات ، عمو محمد و خاله شادی و بقیه خانواده می خوندم و کلی می خندیدم یکی از اون طنزها رو به عنوان یادگاری براتت می زارم که بعد ها بخونیش و لذت ببری .

آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید !

خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است!!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود!

پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد!

مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش " بول بول بول بول" می کند! زهرمار، درد، مرض، کوفت! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی خواب بد ببینی! جیش کنی تو شلوارت!

مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی، که اختیارش رو دارم! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید!

آقای پدر! هنگام دعوا با خانوم مادر، به جای پرت کردن قابلمه و ماهی تابه به روی زمین، از چینی های توی کابینت استفاده نمایید! اکشن بودن دعوا به همین چیزاست!

خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! این عمل نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست، بلکه موجب می شود که شیرتان بوی" بچه سوسک مرده" بدهد.

آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ جیش خود ندارند و این توانایی هنگامی که شما شکم مرا "پووووووف" می کنید به حداقل می رسد! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم!

silk girl...
ما را در سایت silk girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad melody92 بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 3 آذر 1394 ساعت: 12:18